دل شیدا دل شیدا حلقه را شکند تا بر آید و راه سفر گیرد |
|||
دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : الیاس
در ایران...
تو دستشویی فکر میکنند، تو حمام اواز میخوانند، سر کلاس میخوابند، تو رختخواب تلفن حرف میزنند، ... ... موقع درس خوندن بازی میکنند، موقع رانندگی اس ام اس میدن، به کسی که ازش متنفرن " چشم "میگن ، باکسی که دوستش دارن دعوا میکنن ، موقع تی وی دیدن فیسبوک رو چک میکنند، ... موقع فیسبوک چک کردن غذا میخورند، موقع خواب بیدارند، موقع بیداری خوابند، سر کار روزنامه میخوانند، و اوقات فراغت کار میکنند!!! ادامه مطلب ...
پيدا كرد.پزشك معالج آن دختر به برادر دوازده ساله او گفت كه اگر خون بدهد ممكن است بتواند جان خواهرش را نجات دهدپسرك لحظه اي ترديد كرد، چشمانش لبريز اشك شد و سپس تصميم خود را گرفت : "بله ، دكتر من آماده ام!"وقتي كه انتقال خون صورت گرفت ، پسر بچه از دكتر پرسيد :"به من بگوئيد كه كي مي ميرم ؟"فقط آن زمان بود كه دكتر متوجه شد ،چرا پسرك پس از شنيدن پيشنهاد او لحظه اي ترديد كرده است .براي آن پسر بچه فقط آن يك لحظه كافي بود كه تصميم بگيرد جان خود را فداي خواهرش كند.كسي كه در فدا كردن خود براي ديگري ترديد نمي كند همان كسي است كه بي گمان قدم هايش او را به پيش ، به سوي آينده اي روشن و به سوي خدا رهنمون مي شوند
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها جهت تبادل دلینک با ما آدرس وبلاگ را لینک کرده و لینک خود را در ثبت نمایید. با تشکر الیاس براهویی نژاد نويسندگان |
|||
|